مهمونی دوره 2
از چند هفته قبل خاله آزاده تماس گرفته بود و دعوت کرده بود که برای سیزدهم اردیبهشت بریم خونه اونها من از صبح مدرسه داشتم و زهرا سادات پیش مامانی بود ظهر که از مدرسه اومدم نهار که خوردیم یه کم استراحت کردیم و بعد آماده شدیم بریم خونه خاله آزاده سر راه مامانی رو رسوندیم خونه بی بی چون اونجا روضه خونی بود و بعد با زهرا سادات رفتیم خونه خاله وقتی که ما رسیدیم خاله های دیگه هم اومده بودن و تقریبا ما جز نفرات آخری بودیم که رسیدیم اول مهمونی بردیا پسر خاله آزاده بود و زهرا سادات خوشحال بود که یه دوست داره که باهاش بازی کنه ولی هنوز چند دقیقه ای ما ننشسته بودیم که مامان جون بردیا اومد دنبالش و اونو برد خونه خودشون زهرا سادات تنها شد و مجبور شد ...
نویسنده :
مامان حمیده
13:21